English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5768 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exercise term U عنوان مانور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
titles U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title U صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym U عنوان دهنده عنوان مشخص
maneuver U مانور
ease of movement U مانور
shunting U مانور
exercise U مانور نظامی
exercised U مانور نظامی
exercises U مانور نظامی
joint exercise U مانور مشترک
maneuver and fire U اتش و مانور
free maneuver U مانور ازاد
fire and maneuver U اتش و مانور
exercise commander U فرمانده مانور
combat exercise U مانور جنگی
ship handling U مانور با کشتی
handle U مانور کردن
plan of maneuver U طرح مانور
scheme of maneuver U طرح مانور
handles U مانور کردن
mass of maneuver U حجم مانور
maneuvering board U لوحه مانور
maneuverability U قابلیت مانور
umpires U داور مانور
umpire U داور مانور
umpiring U داور مانور
umpired U داور مانور
williamson turn U نوعی مانور دریایی
exercise code word U رمز عملیات مانور
quartermaster's notebook U دفتر مانور ناو
out maneuver U تفوق جستن در مانور
map maneuver U مانور روی نقشه
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
tight t U طرح اصلی مانور تی
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
sea room U شعاع مانور دریایی
wishbone t U نوعی طرح مانور
controlled exercise U مانور کنترل شده
maneuvring U طرح کردن مانور
manoeuvre U طرح کردن مانور
manoeuvred U طرح کردن مانور
manoeuvres U طرح کردن مانور
manoeuvring U طرح کردن مانور
wishbones U نوعی طرح مانور
maneuvres U طرح کردن مانور
bump and run U نوعی مانور دفاعی
bump and go U نوعی مانور دفاعی
wishbone U نوعی طرح مانور
maneuvred U طرح کردن مانور
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
ease of movement U سهولت حرکت راحتی مانور
pilot rudder U تیغه سکان مانور ناو
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
manoeuvring U مشق کردن مانور دادن
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
manoeuvres U مشق کردن مانور دادن
maneuvring U مشق کردن مانور دادن
maneuvering board U تابلوی نمایش مانور ناوها
maneuvres U مشق کردن مانور دادن
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
manoeuvre U مشق کردن مانور دادن
maneuvred U مشق کردن مانور دادن
manoeuvred U مشق کردن مانور دادن
deropement U مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
clamp anf rake U مانور برای کنترل گوی درمواجه
garryowen U مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
drifts U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifted U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drift U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feints U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinting U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinted U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
wingover U مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
submarine U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
progressive U مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
stbtitle U عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
naked reverse U حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
island pullout U مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
exercise program U برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
subject [topic] U عنوان
heading U عنوان
appellative U عنوان
topic U عنوان
themes U عنوان ها
print U عنوان و..
headings U عنوان
life peers U عنوان
titles U عنوان ها
names U عنوان ها
headlines U عنوان
headline U عنوان
rubrics U عنوان
rubric U عنوان
prints U عنوان و..
printed U عنوان و..
title U عنوان
name U عنوان
captions U عنوان
caption U عنوان
life peer U عنوان
topics U عنوان ها
epithets U عنوان
epithet U عنوان
subjects U عنوان ها
titles U عنوان
head line U عنوان
ground U عنوان
capitulary U عنوان
headwords U عنوان
by way of remainder U به عنوان رد
title U عنوان
headword U عنوان
berths U کسب عنوان
doctorates U عنوان دکتری
berthing U کسب عنوان
message heading U عنوان پیام
on loan U به عنوان قرض
berthed U کسب عنوان
berth U کسب عنوان
Under the title ( heading) of … U تحت عنوان ...
doctorate U عنوان دکتری
possessory title U عنوان مالکیت
exempli gratia [e.g.] U به عنوان مثال
for example U به عنوان مثال
appropriation title U عنوان سپرده
intitule U عنوان دادن به
in a topic form U بصورت عنوان
the hoy f. U عنوان پاپ
titlist U دارای عنوان
untitled U بدون عنوان
honorifics U عنوان تجلیلی
Distinguished . Titled. U صاحب عنوان
honorific U عنوان تجلیلی
surnames U لقب عنوان
surname U لقب عنوان
guize U روبند عنوان
brand U عنوان تجارتی
branding U عنوان تجارتی
brands U عنوان تجارتی
start of heading U شروع عنوان
natural U حرکت در عنوان
naturals U حرکت در عنوان
nowise U به هیچ عنوان
superscrible U عنوان روی
appropriation title U عنوان اعتبار
heading U عنوان سرصفحه
head U عنوان مبحث
captions U عنوان دادن
headings U عنوان سرصفحه
headings U عنوان گذاری
caption U عنوان دادن
head U سالار عنوان
heading U عنوان گذاری
topics U عنوان سرفصل
topic U عنوان سرفصل
titles U واگذارکردن عنوان دادن به
title U دارنده عنوان قهرمانی
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
short title U عنوان کوتاه شده
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
titles U دارنده عنوان قهرمانی
title U واگذارکردن عنوان دادن به
subhead U عنوان فرعی مقاله
superscription U عنوان روی پاکت
title page U صفحه عنوان کتاب
languages U برنامهای که به عنوان مترجم
language U برنامهای که به عنوان مترجم
title block U قسمت عنوان نامه
lord U عنوان لردی دادن به
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
rubricize U دارای عنوان قرمزکردن
rubricate U دارای عنوان قرمزکردن
clinch U کسب عنوان قهرمانی
clinched U کسب عنوان قهرمانی
clinches U کسب عنوان قهرمانی
head line U عنوان سرصفحه روزنامه
clinching U کسب عنوان قهرمانی
lords U عنوان لردی دادن به
subhead U عنوان جزء یا فرعی
donna U عنوان مودبانه بانوان
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
misdirection U گمراهی عنوان غلط
running head U خط عنوان هرصفحه در متن
defending shampion U مدافع عنوان قهرمانی
Recent search history Forum search
1olivine
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1ماست چی معنی دارد
2single gas
2single gas
1to as
1زنه شوهر دار
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1Regulatory label
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com